کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود، مرد مغروری به او رسید و با تکبر گفت:
بکار بکار که هر چه بکاری، ما میخوریم.
کشاورز نگاهی به او انداخت و گفت :دارم یونجه میکارم!
بکار بکار که هر چه بکاری، ما میخوریم.
کشاورز نگاهی به او انداخت و گفت :دارم یونجه میکارم!
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
شرایط | 0 | 24 | admin |
شرایط | 0 | 14 | admin |
عاشقانه | 0 | 19 | admin |
منطقه ازاد | 0 | 19 | admin |
مقدمه | 0 | 20 | admin |
تعداد صفحات : 22